ازدرون لانه عقاب کوهستان پرمیکشم
چند دورباطل وبی مقصد به دور کوه میزنم
فقط برای لذت شناور شدن در بادوتاریکی
ناگهان چشمهایم را می بندم
چنگال هایم رادرون پرهایم مخفی میکنم
نوکم را تیز کرده و شیرجه میزنم
آنقدر سرعت میگیرم
که باد و تاریکی و زمین راپشت سر میگذارم
آنقدر تاریکی سایه ها برایم آشنا و صمیمی است
که سالهای سال
بدون اصابت به سطحی سخت و ناآشنا
درون تاریکی سایه های ناشناخته شناورمیشوم.
سایه ,تاریکی ,ها ,باد ,آشنا ,برایم ,سایه ها ,باد و ,تاریکی سایه ,ها برایم ,آشنا و
درباره این سایت